معنی لجه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(لُ جَّ) [ع.] (اِ.) میانه دریا.
میانۀ دریا،
[قدیمی] جماعت بسیار،
میانه دریا
میانهدریا، پرتگاه، ورطه
خون لخته شده
مغاکی در فرانسوی } ابیسال { ژرف ترین جای دریا، سیم نکره، آیینه بانگ فریاد داد و فریاد (اسم) میانه آب دریا عمیق ترین موضع دریا: کشتی هر که در این لجه خونخوارافتاد نشنیدیم که دیگر بکران میاید. (سعدی لغ. )