معنی لحیف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لحیف. [ل ِ] (ع اِ) مماله ٔ لحاف. رجوع به لحاف شود:
لحیفی برافکند بر پشت بور
درآمد بزین آن تن پیل زور.
نظامی.
پذیره شده شورش جنگ را
لحیفی برافکند شبرنگ را.
نظامی.

لحیف. [ل ُ ح َ / ل َ] (اِخ) اسبی بود مر پیغمبر را (ص) کانه کان یحلف الارض بذنبه، اهداه ربیعهبن ابی البرّاء. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

لحاف: پذیره شده شورش جنگ را / لحیفی برافکنده شبرنگ را (نظامی۵: ۹۷۶)،

فرهنگ فارسی هوشیار

نام اسپ پیامبر ص در هیچ یک از واژه نامه های تازه در دسترس دیده نشد در یکی از فرهنگ های فارسی ممال لحاف دانسته شده دواج پوشش ستور (اسم) لحاف: پذیره شده شورش جنگ را لحیفی برافکند شبرنگ را (نظامی لغ. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر