معنی لرزانک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لرزانک. [ل َ ن َ] (اِ مرکب) غذائی سرد از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر. نوعی غذا که از نشاسته و شکر کنند. قسمی از دندان مز، که با نشاسته و شکر و شیر پزند. طعامی که از نشاسته و قند کنند که چون سرد شد دلمه شود و چون بجنبانی بلرزد و وجه تسیمه ٔ آن همین است.
- امثال:
لرزانک خودش را نگاه نمی تواند داشت مرا چگونه نگاه می دارد. (کریمخان زند).

(لَ نَ) (اِ.) ژله، خوراکی سرد که از آب یا آب میوه همراه با نشاسته و شکر تهیه می شود.

خوراکی شبیه ژله که از میوه یا آب‌ میوه با شکر درست کنند، ژله،

ژله

ژله، مارمالاد

نوعی رقص که در آن رقصنده به طور مداوم در اندامش ایجاد لرزش...

غذائی سرد از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر (اسم) نوعی خوراک سرد که از نشاسته و شکر یا از آرد برنج و شکر تهیه کنند و آن چون سرد شود دلمه گردد و چون بجنبانند بلرزد (وجه تسمیه) ژله. لرزانک انواع مختلف دارد مانند: لرزانک انگور فرنگی لرزانک به لرزانک سیب لرزانک پرتقال لرزانک شکلات و غیره.