معنی لرزش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لرزش. [ل َ زِ] (اِمص) اسم مصدر از لرزیدن (این قلیل الاستعمال است). لزر. لرزه. لرزیدن. رعده. اِرتعاد. رجفه. اهتزاز. ارتعاش:
ز باریدن برف و باران و سیل
به لرزش درافتاده همچون سهیل.
سعدی.
نفاض، لرزش تب. (منتهی الارب).
(لَ زِ) (اِمص.) لرزیدن.
تکان، جنبش،
آلبومی از حسین توکلی
ارتعاش، تزلزل، تکان، جنبش، رعشه، لرز، نوسان
(اسم) لرز رعشه ارتعاش. یا به لرزش در افتادن. لرز یافتن رعشه یافتن: ز باریدن برف و باران و سیل بلرزش در افتاده همچون سیل (سعدی لغ. )