معنی لنگرگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لنگرگاه. [ل َ گ َ] (اِ مرکب) جائی که کشتی در دریا بایستد و پیشتر نتواند رود. دهانه و یا جائی از دریا که کشتی آنجا بایستد. خور. بندر. کلاّء. (منتهی الارب): مرسی، مراسی، لنگرگاهها.

فرهنگ معین

(~.) [یو - فا.] (اِمر.) جای توقف کشتی در بندر.

فرهنگ عمید

جای لنگر انداختن و ایستادن کشتی،

حل جدول

اسکله، بارانداز

فیلمی از کیومرث پوراحمد

اسکله

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسکله، بارانداز، بستنگاه، بندر، بندرگاه

فرهنگ فارسی هوشیار

جای ایستادن کشتی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر