معنی لواف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لواف. [ل َوْ وا] (ع ص) گستردنی زلیه ساز. (منتهی الارب). لباف (در تداول عامه ٔ فارسی زبانان). جوال باف. پاتاوه باف. پلاس باف. (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات حسن خطیب). پای تابه فروش. (مهذب الاسماء). صاحب آنندراج گوید: کسی که ریسمان و جدار (؟) و کره (؟) و غیره سازد و این عربی است و به فارسی شالنگی و در هندوستان شلنگی گویند:
من عاشق خسته ٔ مستمند
ز لواف افتاده ام در کمند
زمویی که او ریسمان بافته
رگم را به تار غمش تافته.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج).
زیلوباف، سازنده لوازم چادر و خیمه، جوال باف. [خوانش: (لَ وّ) [ع.] (ص فا.)]
گلیمباف، زیلوباف،
گلیم باف
زیلوباف
ریسمانتاب گوالباف پاتاوه باف پایتابه فروش شالنگی (صفت) زیلوباف، سازنده لوازم چادرو خیمه، جوال باف، پاتاوه باف پای تابه فروش.
لَوّاف، کسیکه پارچه جوال وزیلو وچادر و گلیم وسایر گستردنیها را می سازد،