معنی لک دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لک دار. [ل َ] (نف مرکب) آنچه لک دارد. دارای لک. || که نقطه ای از آن (از پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه و جز آن) براثر ضربت یا آسیبی از حال طبیعی بگرددو تباه و فاسد شود یا آغازد به تباهی. که به مقدار ناخنی یا کوچکتر و یا بزرگتر از آن فاسد شده باشد.
چیزی که بر آن لک افتاده باشد،
لکی
پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه لکدار، قسمتی از میوه که فاسد و تباه شود (صفت) آنچه لک دارد، قسمتی از میوه که بر اثر ضربت فاسد شده.