معنی لیمو عمانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لیمو عمانی. [ع ُم ْ ما] (اِ مرکب) لیموئی ترش که از عمان آرند. لیموترش. تفاح ماهی. رجوع بلیمو و بلیموترش شود.
حل جدول
میوه خشک شده لیمو ترش
فرهنگ فارسی هوشیار
لیمو امانی لیمو خشکه (اسم) گونه های لیموترش که آنرا از عمان می آورند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.