معنی ماعون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ماعون. (ع اِ) نیکویی و احسان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نیکویی. (از اقرب الموارد). || باران. || آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرچه بدان سودی ونفعی باشد و همدیگر را عاریت دهند مانند تبر و تیشه و دیگ و دلو و جز آن و قماش خانه. (منتهی الارب). هرچه بدان سود جویند یا هرچه عاریت دهند مانند تبر و تیشه و دیگ و جز آنها از اسباب خانه. (از اقرب الموارد). قماش خانه چون دیگ و تبر و مانند آن. (ترجمان القرآن، ص 85). اسم جامعی است مر اثاث البیت را مانند دیگ و کاسه و تبر و تیشه و دول و جز آن. ج، مَواعین. (ناظم الاطباء). اسباب خانه مثل دیگ و تابه و آتش و کلند و مثل آن. (آنندراج) (غیاث). در حدیث نبوی است که مراد از ماعون تبر و دیگ و دلو و اشباه آن است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رخت خانه. اثاث البیت. (یادداشت ایضاً). || بندگی و فرمانبرداری. (منتهی الارب). طاعت و بندگی و انقیاد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زکوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || آنچه بازدارند از طالب و آنچه بدهند آن را، از لغات اضداد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنچه بازدارند از طالب و آنچه بازندارند از وی و بدهند آن را. (ناظم الاطباء). || و قوله تعالی و یمنعون الماعون و ابوعبیده گفت: ماعون درجاهلیت هر منفعت و عطیه و در اسلام طاعت و زکوه است.و گویند اصل ماعون، معونه است و الف عوض از تاء است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || ضرب الناقه حتی اعطت ماعونها؛ ای بذلت سیرها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

ماعون. (اِخ) سوره ٔ صد و هفتمین از قرآن کریم، مکیه و آن هفت آیت است، پس از قریش و پیش از کوثر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

آن چه که از آن کمک جویند و سود برند، اسباب خانه مانند دیگ و تابه و غیره، معروف، زکات، طاعت، باران، آب. [خوانش: [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

صد‌وهفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷ آیه، ٲرٲیت الذی،

فرهنگ فارسی هوشیار

احسان، نیکویی

فرهنگ فارسی آزاد

ماعُون، نام سوره 107 قرآنست که مکیه می باشد و 7 آیه دارد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر