معنی ماهیچه یی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

منسوب به ماهیچه. یا بافت ماهیچه یی. نسج عضلانی. یا سلول ماهیچه یی. واحدهای عضلانی را گویند که اجتماع آنهانسج عضلانی را بوجود میاورد. شکل هر واحد عضلانی معمولا طویل است و بهمین جهت آنهارا تارهای ماهیچه یی نیز گویند. در سیتوپلاسم آنها خطوط طولی موجود است که آنها را تارچه های عضلانی نامند. این تارچه ها گاهی بر روی خود دارای نواحی روشن و تاریکی هستند در این صورت تارچه ها را مخطط گویند و ضمنا سلول عضلانیی که حاوی این تارچه ها است بنام تار عضلانی مخطط موسوم است. گاهی برعکس تارچه های عضلانی فاقد نقاط تاریک و روشنند ودر سراسر طول خود یکنواخت میباشند در این صورت تارچه ها را صاف و سلول عضلانی حاوی این تارچه ها را تار عضلانی صاف گویند. سلولهای عضلانی صاف کوتاهند وفقط در حدود ‎10 ,‎ 1 میلیمتر طول و چند هزارم میلیمتر پهنا دارند. در صورتیکه سلولهای عضلانی مخطط طولشان تا 12 سانتیمتر نیز میرسد و تا ‎10 ,‎ 1 میلیمتر نیز پهنا پیدا میکنند. بعلاوه سلولهای عضلانی صاف دارای یک هسته هستند وبالاخره حرکات و انقباضات سلولهای عضلانی صاف در تحت اثر دستگاه های سمپاتیک و خارج از اراده است در صورتیکه حرکات و انقباضات واحدهای عضلانی مخطط تحت فرمان اعصاب مغزی و نخاعی و با اراده انجام میگیرد فقط ماهیچه دل را باید مستثنی کرد زیرا با وجود آنکه دارای واحدهای عضلانی مخطط است مع ذلک ضرباناتش خارج از اراده است سلول عضلانی واحد عضلانی تار ماهی خوار ماهیخوار. (صفت) آنکه ماهی خورد، هر جانوری که مخصوصا از ماهی تغذیه کند، پرنده ای از راسته پرده پایان که دارای بدنی عظیمالجثه پاهایی کوتاه است. دمش طویل و منقارش خمیده بشکل یک قلاب است. این پرنده در رودخانه ها و دریاها میزید و در حدود 40 گونه از آن شناخته شده که در مناطق معتدل و سرد کره زمین زندگی میکنند. در کشور چین آن را جهت شکار ماهی پرورش میدهند مرغ ماهیخوار قوق قاس.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر