معنی ماهی تن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ماهی تن. [ت َ] (ص مرکب) دارای بدن نرم و لطیف.که اندامی ظریف و لغزان چون ماهی دارد:
همه ماهی تن آورده به کف جام صدف
من نهنگم نه حریف صدف ایشانم.
خاقانی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.