معنی متاثر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

اثر‌پذیرنده،
اندوهگین، آزرده‌خاطر،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

دل آزرده

کلمات بیگانه به فارسی

دل آزرده

مترادف و متضاد زبان فارسی

افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول، اثرپذیر، تحت‌تاثیر

فرهنگ فارسی هوشیار

متالم و غمگین و مهموم و مغموم و مضطرب و متفکر، پذیرنده اثر چیزی را سنهیده آزرده نو ژیده متاثره مونث متاثر: سنهیده (اسم) آنکه اثر پذیرد اثر پذیر، اندوهگین متالم جمع: متاثرین.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر