معنی متان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

متان.[م ِ] (فرانسوی، اِ) گازی است بی بو و بی رنگ و قابل نفوذتر و سبکتر از هوا که اولین ترکیب سلسله ٔ هیدروکربورهای اشباع شده است. فرمولش CH4 میباشد تکاثفش نسبت به هوا 1629 است. این گاز در طبیعت از تجزیه و پوسیده شدن بقایای موجودات زنده خصوصاً فساد گیاهان در مردابها حاصل میشود و بهمین جهت آن را بنام گاز مردابها نیز می نامند. در اکثر تشکیلات نفتی جزء گازهای بالای چاههای نفت وجود دارد و در معادن زغال سنگ گاز مذکور فراوان است. از این گاز در اکثر کشورها جهت تأمین سوخت اماکن و مصارف شیمیائی و تهیه ئیدرژن استفاده می کنند. در آزمایشگاه برای تهیه ٔ آن معمولاً جوهر سرکه را از لوله ٔ سفالی سرخ عبور می دهند، این اسید بصورت زیر تجزیه می شود:
CO2 + CH4 ͢ COOH 3 CH
چون متان در برابر هوا بخوبی می سوزد از این رو برای جلوگیری از انفجار معادن زغال سنگ، اولاً معادن را باید مرتباً تهویه کرد و ثانیاً چراغهای معادن را از حصیر فلزی پوشانید زیرا شعله از حصیر نمی گذرد. فرمن. پروتوکربوردیدرژن. هیدرور متیلیک. گاز مردابها. (فرهنگ فارسی معین). گازی است بی رنگ با وزن مخصوص 5/554 و در هوا با شعله ٔ رنگ پریده ای می سوزد و از فساد و پوسیدگی مواد آلی بوجود می آید و گاز قابل اشتعال معادن زغال سنگ از آنگونه است. (از لاروس). سر دسته ٔ ئیدروکربورهای سیر شده است. گازی است بی رنگ و بی بو، نقطه ٔ جوش آن 164 و نقطه ٔگداز آن 186 درجه ٔ صدبخشی (سانتی گراد) است و به آسانی مشتعل میشود. با هوا ایجاد گاز قابل انفجار می کند. از فساد مواد آلی بوجود می آید و در کانهای زغال سنگ نیز وجود دارد. (از فرهنگ اصطلاحات علمی).

متان. [م ِ] (ع اِ) ج ِ مَتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ مَتن زمین درشت و بلند. (آنندراج). و رجوع به «متن » شود.

فرهنگ معین

(مِ) [فر.] (اِ.) گازی است بی بو و بی رنگ و قابل نفوذتر و سبک تر از هوا که اولین ترکیب سلسله هیدروکربورهای اشباع شده است. این گاز در طبیعت از تجزیه و پوسیده شدن بقایای موجودات زنده خصوصاً فساد گیاهان در مرداب ها ح - اصل می شود و به همین جهت آن را به نا

فرهنگ عمید

گازی بی‌رنگ، بی‌بو، بی‌طعم، سبک‌تر از هوا، و قابل احتراق که با شعلۀ زرد در هوا می‌سوزد و در مرداب، فاضلاب، و معادن زغال‌سنگ یافت می‌شود، گاز مرداب،

حل جدول

گاز مرداب

گویش مازندرانی

نام روستایی از فیروزجاه بابل

فرهنگ فارسی هوشیار

گازی است بی بو و بی رنگ و قابل نفوذتر و سبکتر از هوا که اولین ترکیب سلسله هیدروکربورهای اشباع شده است

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر