معنی مترسک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترسک. [م َ ت َ س َ] (اِ مصغر) مترس کوچک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مترس شود. || سر خر. مزاحم. (فرهنگ فارسی معین).
پیکرهای شبیه انسان از جنس سنگ، چوب، یا پارچه که برای دور کردن جانوران در کشتزار برپا میکنند،
[مجاز] دارای ارادۀ ضعیف و بیشخصیت،
سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1363
هراسه
هراسه
افچه، داهل، مترس، هراسه، لولو، سرخر، مزاحم
مترس، سرخر مزاحم.
آدمک
هراسه-افچه-داهل
آدمک
ترسانک