معنی متشخص در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

متشخص. [م ُ ت َ ش َخ ْ خ ِ] (ع ص) جدا و ممتاز. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || مرد معتبر و دارای آبرو و صاحب شأن و خدم و حشم. (ناظم الاطباء). و رجوع به تشخص شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ شَ خِّ) [ع.] (اِفا.) ممتاز، دارای تشخص.

فرهنگ عمید

بزرگ و ممتاز، دارای تشخص،

حل جدول

باشخصیت

مترادف و متضاد زبان فارسی

برجسته، سرآمد، باشخصیت، متعین، متمایز، محترم، ممتاز،
(متضاد) بی‌سروپا

فرهنگ فارسی هوشیار

مرد معتبر و دارای آبرو و صاحب شان

فرهنگ فارسی آزاد

مُتَشَخِّص، دارای تشخص، با شخصیت ممتازه، مُتَعَیِّن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر