معنی متظاهر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

متظاهر. [م ُ ت َ هَِ] (ع ص) یارمند شونده با هم. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). پشت به پشت پیوسته و یکدیگر را معاونت و یاری کرده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پشت کننده به یکدیگر (ضد معنی اول). (از تاج العروس) (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). || به پشت درآورنده. (از منتهی الارب). و رجوع به تظاهر شود. || در تداول، خودنما. تظاهرکننده. ظاهرساز. فریبا.

فرهنگ معین

(مُ تَ هِ) [ع.] (اِفا.) تظاهرکننده.

فرهنگ عمید

تظاهرکننده، ظاهرساز،

حل جدول

خودنما، ظاهرساز

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

وانمودگر

مترادف و متضاد زبان فارسی

خودنما، ظاهرساز، متکلف، تظاهرکننده، یاوری‌دهنده، هم‌پشت

فرهنگ فارسی هوشیار

تظاهر کننده

فرهنگ فارسی آزاد

مُتَظاهِر، پشتیبانی و یاوری کننده، پشتی کننده، ظاهر شونده، ظاهر کننده، شرکت کننده در تظاهرات دسته جمعی، در عرف فارسی به معنای ظاهر ساز، جلوه کننده به حالتی غیر حقیقی نیز مصطلح است،

پیشنهادات کاربران

خویشتن نما

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر