معنی مج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مج. [م َج ج] (معرب، اِ) دانه ای است مانند عدس جز آنکه گردتر است، معرب است و آن را به فارسی ماش گویند. (از المعرب جوالیقی ص 317). ماش. (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). ماش که غله ٔ معروف است. (غیاث). مأخوذ از ماش فارسی و به معنی آن. (ناظم الاطباء).

مج. [م َج ج] (ع مص) آب از دهن بینداختن و جز آن. (زوزنی). شراب یا خدو انداختن از دهن. (از منتهی الارب) (آنندراج). شراب و جز آن را از دهن بیرون انداختن. (از اقرب الموارد).

مج. [م ُج ج] (ع اِ) خجکهای انگبین بر سنگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء). نقطه های عسل بر روی سنگ. (از اقرب الموارد). || جوجه ٔ کبوتر مانند «بُج ّ» و ابن درید گوید چنین گمان کنند، و من صحت آن را نمی دانم. (از اقرب الموارد).

مج. [م َ] (اِ) به معنی ماج است که راوی و روایت کننده باشد. (برهان) (ازناظم الاطباء). ظاهراً به مناسبت اسم راوی رودکی این معنی را ساخته اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ذیل ماج). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. || ماه را نیز گفته اند که به عربی قمر خوانند. (برهان) (آنندراج). ماه و قمر. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماج شود. || (ص) از اتباع «کج » هم هست که نقیض راست باشد همچو «کج و مج » و مهمل «کج » نیز هست. (برهان). از اتباع کج هم هست. (آنندراج). از اتباع کج و به معنی آن. (ناظم الاطباء).

مج. [م َ] (اِخ) نام شاعری بوده است راوی رودکی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 72 و 73). نام راوی شعر رودکی شاعرهم بوده. (برهان). نام راوی رودکی... و رشیدی گوید این مخفف مجد است و در قدیم شایع بوده. (آنندراج). ماج یعنی راوی رودکی. (فرهنگ رشیدی):
ای مج کنون تو شعر من از برکن و بخوان
از من دل و سگالش، وز تو تن و زبان.
رودکی (از فرهنگ رشیدی).
تا مدحت او خواندی و گفتی ز شرف کو
استاد سخن رودکی و راوی او مج.
شمس فخری.
و رجوع به ماج شود.

مج. [م ِ] (اِخ) دهی از دهستان کیذقان است که در بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع است و 582 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

مج. [م َ] (اِخ) دهی از دهستان اردمه است که در بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 462 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

فرهنگ معین

(مَ) (اِ.) = ماج: ماه، قمر.

فرهنگ عمید

مجیدن

حل جدول

راوی، ماه و قمر

ماه و قمر

راوی، ماه، قمر

گویش مازندرانی

موج

لگد کننده این واژه به گونه ی پسوندی کاربرد دارد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری