معنی مجادل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مجادل. [م ُ دِ] (ع ص) خصومت کننده و جنگجو و ستیزه جو. (ناظم الاطباء). خصومت کننده. (از منتهی الارب) (آنندراج). || آن که جدال کند. آن که جدل کند. مناقش. مشاح. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صاحب جدل و مجادله کننده را گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به مجادله شود.

مجادل. [م َ دِ] (ع اِ) ج ِ مِجدَل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج ِ مجدل به معنی کوشک. (آنندراج). و رجوع به مجدل شود.

مجادل. [م َ دِ] (اِخ) شهری است به خابور. (منتهی الارب). نام شهری. (ناظم الاطباء). و رجوع به خابور شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ستیزنده، مجادله‌گر

فرهنگ فارسی هوشیار

دشمنی کننده پیکارنده (تک: مجدل) کوشک ها (اسم) ستیزنده، خصومت کننده جمع: مجادلین.

فرهنگ فارسی آزاد

مُجادِل، خصومت ورزنده، ستیز کننده، مناقشه کننده،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر