معنی محافظین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
محافظین. [م ُ ف ِ] (ع ص، اِ) ج ِ محافظ (در حالت نصبی و جری). مردمان نگهبان. (ناظم الاطباء). رجوع به محافظه شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: محافظ) پاتاران بنوانان نگهداران نگهبانان (اسم) جمع محافظ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : محافظین شهر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.