معنی محرر کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محرر کردن. [م ُ ح َرْ رَ ک َ دَ] (مص مرکب) نذر کردن فرزند در راه خدا که جز عبادت به کاری نفرمایند: این بی دولتی ما نگر که من این فرزند را محرر کردم. (قصص الانبیاء ص 203). گفت یا رسول خدا، من او را محرر کردم از آن وقت که در شکم من بود. (قصص الانبیاء ص 203).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر