معنی محنت کشیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محنت کشیده. [م ِ ن َ ک َ / ک ِ دَ / دِ] (ن مف مرکب) سختی کشیده. رنج دیده. تحمل درد و ناملایم و اندوه کرده:
مرد محنت کشیده ای شب دوش
چون تنومند شد به طاقت وهوش.
نظامی.

فرهنگ فارسی هوشیار

رنج کشیده رنج کشیده مشقت دیده: دلباخته ای محنت کشیده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر