معنی محیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محیر. [م ُ ح َی ْ ی ِ] (ع ص) که سرگشته کند. سرگشته کننده. (آنندراج). حیران کننده. || (اِ) نام پرده ٔ موسیقی موافق تودی هند و بعضی گویندکه پرده ٔ حسینی است. (غیاث) (آنندراج). شعبه ای است از مقام حسینی. از هشتمین نغمه است و یک بانگ دارد یا نیم بانگ. (تعلیقات بهجت الروح ص 131):
حسینی کز مقامات است برتر
دو گاه آمد قرینش یا محیر.
(بهجت الروح ص 44).
شعبه ٔ بیست و چهارم است از شعبات بیست و چهارگانه ٔ موسیقی (به قول مجمع الادوار). و به قولی شعبه ٔ بیست و یکم است (سرگذشت موسیقی) و آن هشت نغمه است و دایره ٔ 52 و مقلوب الطبقتین دایره ٔ حسنی (مجمع الادوار 2، 30). این شعبه با اصفهان و ماهور و راست پنجگاه مناسب است.

فرهنگ معین

(مُ حَ یِّ) [ع.] (اِفا.) حیران کننده.

فرهنگ عمید

(موسیقی) گوشه‌ای در دستگاه‌های نوا، ماهور، و راست‌پنجگاه،
از شعبه‌های بیست‌وچهارگانۀ موسیقی ایرانی،
(صفت) [قدیمی] حیران‌کننده، حیرت‌انگیز، شگفت‌آور،

مترادف و متضاد زبان فارسی

حیران‌کننده، حیرت‌انگیز، شگفت‌انگیز

فرهنگ فارسی هوشیار

حیرت انگیز

فرهنگ فارسی آزاد

مُحَیِّر، حیران کننده، حیرت انگیز، شگفت آور،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر