معنی مختصر کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حل جدول
اجمال
مترادف و متضاد زبان فارسی
کوتاه کردن، خلاصه کردن، تلخیص کردن،
(متضاد) مطول کردن، اطناب دادن، طول و تفصیل دادن
فرهنگ فارسی هوشیار
هنگیراندن کوتاه کردن (مصدر) کوتاه کردن مطلبی و سخنی را: مختصرکردم چو آمد ده پدید خود نبود آن ده ره دیگر گزید. (مثنوی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.