معنی مدارک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مدارک. [م َ رِ] (ع اِ) ج ِ مدرک. رجوع به مَدَرک شود. || اسناد و اوراق رسمی یا معتبر. اسناد و اوراقی که در ادارات یا محاکم مورد لزوم و قبول باشد: مدارک ثبت نام، مدارک تحصیلی، مدارک ازدواج. || حواس پنجگانه. (فرهنگ فارسی معین). || مآخذ. (یادداشت مؤلف). منابع.
- مدارک الشرع، مواضع طلب ادراک. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(مَ رِ) [ع.] (اِ.) جِ مدرک.

فرهنگ عمید

مَدرک

حل جدول

اسناد، سندها

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

دست کها

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسناد، سندها، مدرک‌ها، گواهی‌نامه‌ها، دیپلم‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مدرک) تزده ها، گواهینامه ها، سهش های پنجگانه (اسم) جمع مدرک: حواس پنجگانه، سندها: مدارک تحصیلی.

فرهنگ فارسی آزاد

مَدارِک، حواس خمسه، حس های پنجگانه، موارد استناد و استدلال، سَنَدها،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر