معنی مراوده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مراوده. [م ُ وِ دَ / دِ] (از ع، اِمص) آمد و شد. رفت و آمد. تردد. (یادداشت مؤلف). دید و بازدید. (ناظم الاطباء). با کسی دوستی و معاشرت داشتن. (فرهنگ فارسی معین). ج، مراودات.
- مراوده داشتن با کسی، با اورفت و آمد کردن. ارتباط و آمد و شد داشتن.
(مُ وِ دِ) [ع. مراوده] (مص ل.) دوستی و آمد و شد داشتن.
با هم دوستی و آمدوشد داشتن، با کسی رفتوآمد داشتن،
آمد و رفت
رفت و آمد
آمدوشد، آمیزش، ارتباط، تردد، تماس، حشرونشر، مصاحبت، معاشرت، نشستوبرخاست
رفت و آمد، تردد، دید و بازدید