معنی مرتفع شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حل جدول
علو
مترادف و متضاد زبان فارسی
برطرف شدن، رفع شدن، رفع و رجوع شدن، فیصله یافتن
فرهنگ فارسی هوشیار
برافراشته شدن، بلند ساخته شدن، از میان رفتن (مصدر) برافراشته شدن: (بهرام گور) بر سریر مملکت استقرار یافت و رایت دولت او مرتفع شد، بلند بنا شدن، برطرف شدن رفع شدن: اکنون نگرانی او مرتفع شده.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.