معنی مرمت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرمت کردن. [م َ رَم ْ م َ ک َ دَ](مص مرکب) التیام دادن. اصلاح کردن. ترمیم کردن. تعمیر.(از منتهی الارب):
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم.
سعدی(از نسخه ٔ خطی کهن).

مترادف و متضاد زبان فارسی

ترمیم کردن، تعمیر کردن، بازسازی کردن، به‌سازی کردن، اصلاح کردن، بهبود بخشیدن

فرهنگ فارسی هوشیار

ویناردن نو سازی کردن (مصدر) اصلاح کردن بنا و غیره تعمیر کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر