معنی مزاج، مزج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی آزاد

مِزاج، مَزج، (مَزَجَ، یَمزُجُ) مخلوط کردن با یکدیگر، بهم آمیختن مثل شیر و آب که یکی شوند و نتوان جدایشان نمود،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر