معنی مزایا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مزایا. [م َ](ع اِ) ج ِ مزیه. فزونی ها.(ناظم الاطباء). || عطیه ها و انعام ها.(ناظم الاطباء). || مجازاً به معنی عطایا و انعامات مستعمل می شود.(آنندراج). || در تداول، آنچه اضافه بر میزان حقوق مقرر به کارمند دهند مانند حق ریاست، حق مدیریت، حق اولاد و جز آن. || آنچه موجب امتیاز شود. رجوع به امتیاز و مزیت شود.
(مَ) [ع.] (اِ.) جِ مزیت.
مزیت
برتریها
برتری ها
امتیازات، امتیازها، برتریها، رجحانها، فزونیها، فواید، مزیتها، منافع
عطیه ها و انعام ها، حق مدیریت
مَزایا، فضائل و کمالات، وجوه امتیاز (مفرد: مَزِیَّت)،