معنی مزدا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مزدا. [م َ](اِخ) به لغت اوستا آفریدگار و خلاق عالم.(ناظم الاطباء): ای مزدا به ما پناه نیرومند بخش.(گاتها سرودهای زردشت ص 6). باشد که به خود ارزانی داریم و دریابیم ای مزداپناه دیرپایای ترا.(یسنا، بخش 2 هات 41 قطعه ٔ 4 ص 42). مزداه. مزدااهورا. اهورمزدا. مزداه اهور. اهورمزداه. اهورامزدا.

فرهنگ معین

(مَ) (اِ.) دانای بی همتا، آفریدگار.

فرهنگ عمید

دانای بی‌همتا، آفریدگار،

حل جدول

دانای بی همتا

مترادف و متضاد زبان فارسی

اهورامزدا،
(متضاد) اهریمن، خدا

فرهنگ فارسی هوشیار

دانای بی همتا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر