معنی مسارع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مسارع. [م ُ رِ](ع ص) نعت فاعلی از مسارعه. شتابنده. رجوع به مسارعه شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
شتابنده، پیشدست (اسم) شتابنده جمع: مسارعین.
فرهنگ فارسی آزاد
مُسارِع، شتابان، کوشا، سَبقت گیرنده،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.