معنی مسترد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مسترد. [م ُ ت َ رِدد](ع ص) نعت فاعلی از استرداد. واپس خواهنده. رجوع به استرداد شود.
مسترد. [م ُ ت َ رَدد](ع ص) نعت مفعولی از استرداد. بازپس داده شده وواپس داشته شده.(غیاث)(آنندراج). واگرفته. رد کرده شده. پس گرفته شده. رجوع به استرداد شود:
هر که آنجا بگذرد زر میبرد
نیست هدیه ٔ مصلحان را مسترد.
مولوی(مثنوی).
کار آن دارد خود آن باشد ابد
دائما نی منقطع نی مسترد.
مولوی(مثنوی).
- مسترد داشتن و مسترد کردن و مسترد نمودن، بازپس گرفتن. استرداد کردن. طلب بازپس دهی کردن.
- || پس دادن. باز دادن. واپس دادن. عودت دادن.
(مُ تَ رَ دّ) [ع.] (اِمف.) باز فرستاده، پس داده.
پسگرفتهشده، پسدادهشده،
پس گرفته شده، برگشته
پسدادهشده، برگرداندهشده، برگشته، استرداد شده
رد کرده شده، پس گرفته شده
مُستَرَدّ، پس داده شده، رد کرده، بازگردانیده شده، ایضاً: تقاضای استرداد شده، پس گرفته،
مُستَرِدّ، پس دهنده، کسی که تقاضای رد و باز گردانیدن می کند،