معنی مستقصی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مستقصی. [م ُ ت َ](ع ص) مستقص. نعت فاعلی از استقصاء. کوشش تمام کننده و به نهایت چیزی رسنده.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد). رجوع به استقصاء شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ صا) [ع.] (اِمف.) تحقیق و بررسی شده.

(مُ تَ) [ع.] (اِفا.) تفحص و تحقیق کننده.

فرهنگ عمید

تحقیق و بررسی‌کننده،

فرهنگ فارسی هوشیار

کوشنده به ژرف رسنده (اسم) تحقیق وبررسی شده: وماآن را جوایب شافی گفته ایم تکرار و تطویل ملال افزاید بموضعش مستقصی برود. . . . (اسم) تفحص وتحقیق کننده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر