معنی مسموع افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مسموع افتادن. [م َ اُ دَ](مص مرکب) شنیده شدن. به گوش آمدن. مسموع شدن. مسموع گردیدن. و رجوع به مسموع شدن و مسموع گردیدن شود. || پذیرفته شدن: و اگر در آمدن تعلل نمائی هیچ عذر مسموع نخواهد افتاد.(ظفرنامه ٔ یزدی چ امیرکبیر ص 372). || برآورده شدن.(ناظم الاطباء).
شنیده شدن، مسموع شدن، به گوش رسیدن، پذیرفته شدن، مورد قبول قرار گرفتن
شنیده شدن، پذیرفته شدن (مصدر) شنیده شدن، پذیرفته شدن: و اگر در آمدن تعلل نمایی هیچ عذر مسموع نخواهد افتاد.