معنی مسکونی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مسکونی. [م َ](ص نسبی) قابل سکونت. ساکن شدنی. سکونت گزیدنی. و رجوع به مسکون شود.
شایسته سکونت
قابل سکونت
شایسته سکونت، قابل سکونت
باشندگی
قابلسکونت، زیستگاه، محلسکونت،
(متضاد) غیرمسکونی، تجاری، ادراری
در تازی نیامده نشیمن مانگاهی زیستنی زیستی