معنی مشایع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مشایع. [م ُ ی ِ](ع ص) لاحق و پس آینده.(منتهی الارب)(آنندراج)(از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء).
(مُ یِ) [ع.] (اِفا.) بدرقه کننده، ج. مشایعان.
کسی که از دنبال بیاید،
کسی که به بدرقۀ مسافر برود، بدرقهکننده،
بدرقه کننده
پس آینده، به درگه رونده بدرهه کن بدرهه گر (اسم) کسی که از دنبال دیگری رود، کسی که بدنبال مسافر رود بدرقه کننده جمع: مشایعین.
مُشایِع، بدرقه کننده،