معنی مضیقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مضیقه. [م َ ق َ](ع اِ) تنگنا. ج، مضایق. || تنگی. دشواری.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

(مَ قِ) [ع. مضیقه] (اِ.) تنگنا، تنگدستی.

فرهنگ عمید

فقر،

حل جدول

تعسر، تنگنا، صعوبت، ضیق، عسرت، کار سخت، جای تنگ

تنگنا

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تنگنا

کلمات بیگانه به فارسی

تنگنا

مترادف و متضاد زبان فارسی

تعسر، تنگنا، صعوبت، ضیق، عسرت، کار سخت، سخت‌گیری کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

تنگی، دشواری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری