معنی مطهره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(مُ طَ هَّ رَ یا رِ) [ع. مطهره] (اِ.) ابریق، آفتابه.

فرهنگ عمید

ابریق، آفتابه،
ظرف آبی که با آن وضو بگیرند،

مطهّر (زن)،

فرهنگ فارسی هوشیار

پاکخانه چغل آبتابه این واژه را به نادرست آفتابه گویند آبدستان بشیز متاره این واژه در برهان آمده برابر با مطهره که گمان می رود دگر گشته همان واژه ی تازی باشد مطهره در فارسی مونث مطهر بنگرید به مطهر (اسم) آفتابه ابریق: سه پایه ای دید و مطهره از و ی در آویخته مطهره برگرفت و ببالین سیاه گیل آمد و آب در گلوی سیاه گلی ریخت، ظرفی که بدان و ضو گیرند، جایی که در آن طهارت کنند و تن را بشویند جمع: مطاهر. (اسم) مونث مطهر: بنات مکرمه و زوجات مطهره و سایر خدمه حرم بشرف پای بوس مشرف شدند. جمع: مطهرات. (اسم) مونث مطهر جمع: مطهرات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر