معنی معزول شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

برکنارشدن، عزل شدن، خلع شدن، کنار گذاشته شدن، معلق شدن،
(متضاد) منصوب شدن، دور شدن، جداشدن

فرهنگ فارسی هوشیار

هیالیدن بر کنار شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر