معنی مغایر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مغایر. [م ُ ی ِ](ع ص) برخلاف و برعکس و برضد و مخالف و ناموافق.(ناظم الاطباء). و رجوع به مغایرت شود.

فرهنگ معین

(مُ یِ) [ع.] (اِفا.) برخلاف، برعکس.

فرهنگ عمید

مخالف، ناجور،
دگرگون،

حل جدول

ناسازگار

متفاوت، ناسازگار

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ناساز، نایکسان، ناسازگار

مترادف و متضاد زبان فارسی

خلاف، دیگرگون، ضد، مباین، متفاوت، مخالف، منافی، نامشابه، ناهمگون،
(متضاد) مشابه

فرهنگ فارسی هوشیار

ناجور، مخالف

فرهنگ فارسی آزاد

مُغایِر، مخالف، ناجور،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری