معنی مفاوضات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مفاوضات. [م ُ وَ](ع اِ) ج ِ مفاوضه. گفتگوها. مذاکرات: صاحب کافی بعد از آن مفاوضات بر مراعات تاش و حفظ مصالح و مناجح او اقبال کرد.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 99). و رجوع به مفاوضه و مفاوضت و مفاوضه شود. || مکتوبات که اعلی به ادنی نوشته باشد. مراسلات مکتوباتی که به مساوی نوشته شود.(غیاث)(آنندراج). و رجوع به مفاوضه(معنی آخر) شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

گفتگوها، مذاکرات

فرهنگ فارسی آزاد

مُفاوَضات، مذاکرات و مباحثات علمیّه یا ادبیّه، یا سیاسیّه یا اقتصادیّه..،

مُفاوَضات، مجموعه فرمایشات و تبیینات مبارکه حضرت عبدالبهاء درباره تاثیر انبیاء در ترقّی و تربیت نوع انسانی و حل بعضی مُعضَلات و مرموزات کتاب مقدس و برخی مسائل مربوط به مسیحیّت و علامات و کمالات مظاهر مقدسه الهیه و درباره مبداء و معاد و قُوی و حالات و استعدادات مختلفه انسان و مسائل فلسفی مانند جبر واختیار -قدیم وحادث -وحدت وجود وتناسخ، و نظائر آن که در جواب سوالات خانم کلیفورد بارنی در عکّا از سماء بیان الهی عزّ نزول یافته است،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر