معنی مفتکر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مفتکر. [م ُ ت َ ک ِ](ع ص) فکرکننده. اندیشه کننده:
مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه چیز غافلم.
سعدی.
و رجوع به افتکار شود.

مفتکر. [م ُ ت َ ک َ](ع اِ) فکر. اندیشه:
آن ملیحان که طبیبان دلند
سوی رنجوران به پرسش مایلند
ور حذر از ننگ و از نامی کنند
چاره ای سازند و پیغامی کنند
ورنه در دلشان بود آن مفتکر
نیست معشوقی ز عاشق بیخبر.
مولوی(مثنوی چ خاور ص 379)

فرهنگ فارسی هوشیار

اندیشه کننده، فکر کننده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر