معنی ممغوث در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ممغوث. [م َ] (ع ص) تب زده. (منتهی الارب). تب زده و گرفتار تب. (ناظم الاطباء). محموم. (از اقرب الموارد). || گیاه بر زمین افتاده از شدت باران. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). گیاهی که بر اثر باران بر زمین افتد و رنگ و طعم آن دگرگون گردد. (از اقرب الموارد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر