معنی ممکنات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ممکنات. [م ُ ک ِ] (ع ص، اِ) ج ِ ممکنه. کلیه ٔ موجودات عالم را ممکنات گویند بجز موجود واحدی که مبداء کل است. موجودات، ممکنات ذاتی و واحبات غیری اند که آن غیر آنها را از عدم و مرحله ٔ قوت به فعل آورده است: «الموجودات الممکنه الوجود فی جوهرها خروجها من القوهالی الفعل انما یکون ضروره من مخرج هو بالفعل اعنی فاعلا یحرکها و یخرجها من القوه الی الفعل ». (تهافت التهافت ص 393) (از فرهنگ علوم عقلی). موجودات غیرواجب. (یادداشت مرحوم دهخدا). موجوداتی که صلاحیت ظهور وبروز داشته باشند: اذ لایقضی الحادث وجود نفسه، اذ لابد من مرجح فی جمیعالممکنات. (حکمت الاشراق ص 173).
اگرچه در سخن کآب حیات است
بود جایز هر آنچ ازممکنات است.
نظامی.
دیدار توحل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است.
سعدی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: ممکنه) ناوران شایندان (اسم) جمع ممکنه (ممکن) : ممکنها، کلیه موجودات عالم بجز موجود واحدی که مبدا کل است. موجودات ممکنات ذاتی و واجبات غیری هستند که آن غیر آنها را از عدم و مرحله قوت بفعل آورده

فرهنگ فارسی آزاد

مُمکِنات، مخلوقات از جمله بشر (چه که وجود مخلوق به غیر است نه به ذات)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر