معنی منان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

منان. [م َن ْ نا] (ع ص) بسیار نعمت دهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیکی کننده و نعمت دهنده. (غیاث) (آنندراج). || منت برنهنده. (مهذب الاسماء). منت نهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث) (آنندراج). آنکه چیزی نبخشد مگر آنکه منت نهد و بخششهای خود را برشمارد و آن مذموم است. مؤنث آن منانه است. (از اقرب الموارد).

منان. [م َن ْ نا] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء). یکی از نامهای باری تعالی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یکی از اسماء حق تعالی. (غیاث). یکی از اسماء حسنی ̍ است. (از اقرب الموارد): فرمان ملک منان چنان است که ولد خود را قربان کنی. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 53).

فرهنگ معین

(مَ نّ) [ع.] (ص.) بسیار نعمت دهنده.

فرهنگ عمید

منت‌گذارنده،
بسیارنیکویی‌کننده و بخشنده،
(اسم، صفت) از نام‌های باری‌تعالی،

حل جدول

منت گذارنده

مترادف و متضاد زبان فارسی

بخشایشگر، بخشنده، منت‌گزار

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ هنان (منت نهنده)، نیکی کننده (صفت) بسیار نیکویی کننده، منت نهنده، یکی از صفات خدای تعالی است.

فرهنگ فارسی آزاد

مَنّان، بسیار نیکوئی کننده و بخشنده و پر احسان، به همین معنی از اسماء الله است، ایضا منّت گذرانده،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر