معنی مناکر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مناکر. [م َ ک ِ] (ع ص، اِ) ج ِ مُنکَر. (از المنجد) (از اقرب الموارد). افعال و اقوال زشت و ناپسند که بر خلاف رضای خداست. منکرات: یکی آنکه در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی... از مناکر و مناهی دست بداشته است. (المعجم چ دانشگاه ص 14). رجوع به منکر شود.

فرهنگ عمید

مُنکَر

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: منکر) ناشناخته ها زشت ها ناستوده ها (صفت) جمع منکر اقوال و افعالی که بر خلاف رضای خداست: } یکی آنکه در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی که مجال وساوس شیطانی فسیح تر باشد و میدان هواجس جسمانی بسیط تر از مناکر و مناهی دست بداشته است. . . ‎{ (المعجم. مد. چا. ‎ 11:1)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر