معنی منسوخ کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
باطل کردن، ازبین بردن، لغو کردن، ملغا ساختن،
(متضاد) باب کردن، متداول ساختن، ازرواج انداختن
فرهنگ فارسی هوشیار
بر انداختن (مصدر) نیست کردن، باطل کردن: } این نسخ ما می فرماییم و هر چه منسوخ کنیم از آن کنیم تا دیگری به از آن آریم. { (کشف اسرار 309: 1)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.