معنی منقرض کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حل جدول
برچیدن، برانداختن، از میان بردن
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازبین بردن، برانداختن، نابود کردن، مضمحل کردن، برانداختن، برچیدن، از میان برداشتن
فرهنگ فارسی هوشیار
بر انداختن (مصدر) از بین بردن نابود کردن : } نادر شاه سلسله افاغنه را در ایران منقرض کرد. {
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.