معنی مهرگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مهرگ. [م ُ رَ] (اِ) مهره: برای فاطمه قلاده ای بخر از مهرگ یمانی وبرای کودکان دو دست اورنج عاجین. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 58). بار و میوه ٔ او بر هم نهاده باشد بمانند مهرگ برپیوسته. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 228).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.