معنی مهشید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مهشید. [م َ] (اِ مرکب) ماه شید. پرتو قمر. ماهتاب. مهتاب. پرتو ماه.

فرهنگ معین

(مَ) (اِ.) مهتاب و پرتو ماه.

فرهنگ عمید

مهتاب

مترادف و متضاد زبان فارسی

ماهتاب، مهتاب،
(متضاد) آفتاب

فرهنگ فارسی هوشیار

ماهتاب، مهتاب، پرتوماه

فرهنگ پهلوی

پرتو افشانی نور ماه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر